نوشته شده توسط : admin

عوامل درون سازمانی

به عوامل قابل کنترل داخل سازمان یا بنگاه اطلاق می شود که خود متشکل بر سه عامل اساسی نگرش مبتنی بر منابع ، نگرش مبتنی بر بازار و نگرش مبتنی بر دانش می باشد.(دس و لامپکین[۱] ، ۲۰۰۳،ص۴۰۸)

  • نگرش مبتنی بر منابع

نگرش مبتنی بر منابع اساسا بر نقش عوامل داخلی سازمان و صنایع بر توان رقابتی آن ها تاکید دارد. (قوشال و بارتلت[۲] ، ۲۰۱۰، ص ۱۶۵) تئوری منبع مدار در کل مجموعه ای است به هم پیوسته که نشان می دهد چگونه توانایی ها و ضعف های یک شرکت بر روی توانمندی های آن تاثیر می گذارند. به علت اینکه پژوهش با این نگرش ارتباط نزدیکتری دارد پیشینه و بوجود آمدن نگرش منبع مدار مهم به نظر می رسد.

از لحاظ تاریخچه پیدایش نگرش منبع مدار ، فیلیپ سلزنیک جزء اولین نویسندگان معتقد به این مطلب بود که فاکتور های موجود در درون یک سازمان مانند تجربه پرسنل و گذشته سازمان عوامل اصلی در اجرای موفق خط مشی انتخابی هستند. در واقع سلزنیک اعتقاد داشت در فعالیت های کسب و کاری ، گذشته تعیین کننده حال است. وی خصوصیت خارق العاده یک سازمان را صلاحیت متمایز آن سازمان نامید. با توجه به مطالبات صورت گرفته توسط سلزنیک ، نویسندگان دیگری با نظر او موافقت نموده و نظریاتش را ادامه دادند. یکی از این نویسندگان آنسف است که بیان داشت ، که مدیران لیستی کامل از مهارت ها و منابع شرکتشان جمع آوری می نمایند. او این لیست را که متشکل از مهارتها و منابع بود « شبکه صلاحیت » نامید. به رغم او رقبا نیز چنین لیستی را گرد آوری می نمایند و از مقایسه دو به دوی این لیست ها نتیجه رقابت حاصل می شود و مزیت رقابتی بدست می آید. تصویر به وجود آمده از این مقایسه ، قدرت نسبی رقبای موجود در یک بازار را مشخص می نماید. در دهه ۱۹۶۰، نویسندگانی مانند کریستین سن ، آندوز و گات هم عقیده دارند که قدرت رقابت پذیری یک شرکت منشا گرفته از صلاحیت ممتاز آن شرکت است و منظور آن ها از صلاحیت ممتاز آن چیزی بود که شرکت می تواند به بهترین نحو انجام دهد. از نظر آنها هدف از استراتژی رقابتی سطح بنگاه ایجاد همخوانی میان صلاحیت های ممتاز یک شرکت و فرصت های در دسترس است و از این طریق بود که شرکت می توانست به مزیت رقابتی دست پیدا نماید. (میلر ، ۲۰۰۳، ص۱۹)

در سال ۱۹۷۸ ، چالز هوفر و دن شندل از فرایند ارزیابی منابع ، قوت ها و ضعف های شرکت حمایت کردند و به این نکته نیز اشاره نمودند که بسیاری از مدل های تدوین استراتژی این قدم را انجام نمی دهند. دلیلی که این نویسندگان برای کاهلی ذکر نمودند این بود که انجام چنین تجزیه و تحلیلی بطور جداگانه کاملا بی ثمر است. هیروکواتیامی استاد یکی از دانشگاههای ژاپن بر اهمیت قوتهای سازمان تاکید می نماید. از نظر او دارایی های نامشهود دارایی هایی هستند که در ترازنامه آورده نمی شوند اما قابلیت سود آوری را دارندمانند شهرت ، نام تجاری ، تخصص فنی ، وفاداری مشتری ، این دارایی ها در مقابل دارایی های مشهود مانند کارخانه و سرمایه تولید فرار دارند. او معتقد است که دارایی های نامشهود مهمترین ( پایه دارترین ) منابع برای رقابت پذیری یک شرکت هستند. از نظر او نقطه شروع استراتژی رقابتی تجزیه و تحلیل منابع و قابلیت های داخلی آن شرکت است اینگونه طرز تفکر زمینه را برای ظهور مکتب منبع مدار طی دهه ۱۹۸۰ آماده نمودند. (میلر ، ۲۰۰۳،ص۲۰)

در کل تئوری منبع مدار بر روی ویژگیهای درونی شرکت تاکید می کند تا بتواند از این طریق توضیح دهد که چرا شرکت ها استراتژی هایی را دنبال می نمایند که ستاده های مختلفی دارند. مدل زیر بیانگر کسب مزیت رقابتی مبتنی بر منابع شرکت می باشد.

 

 

 

 

 

 

دارایی های مشهود

مزیت رقابتی شایستگی ها           توانمندی ها

دارایی های نامشهود

شکل ۲-۲: مدل نگرش مبتنی بر منابع – روابط بین دارایی ها ، توانمندی ها و شایستگی ها

(میلر ،۲۰۰۳، ص ۲۰)

در رابطه با مدل فوق می توان گفت که حتی اگر صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند غیر جذاب باشد ، شرکتهایی که بتوانند محصولات برتر تولید کنند سود آوری بالایی خواهند داشت. یعنی عملکرد برتر درون سازمان باعث سود آوری می شود. دارایی ها زمانی دارای ارزش هستند که توانایی استفاده از آنها موجود باشد در غیر این صورت وجود یا عدم وجود دارایی ها فرقی نخواهد داشت. به عبارت بهتر برای ایجاد مزیت رقابتیهر سه عنصر دارایی های مشهود ، نامشهود و مهارتهای استفاده از آنها دخیل می باشند تا از طریق استفاده از این سه عنصر شایستگی های خاص ( محوری )[۳] بدست آید. شایستگی خاص یعنی تمرکز روی فعالیتهایی که بهتر از رقبا انجام می شود. در مدل فوق دارایی ها با توانمندی ها ترکیب شده و شایستگی هایی را که منجر به مزیت رقابتی و استراتژی رقابتی می شوند ، بوجود می آورند(میلر ، ۲۰۰۳، ص۲۲)

موضوع اصلی که گروه نویسندگان این تئوری بدان اشاره دارند این است که سازمان مجموعه ای بهم چسبیده از منابع تخصصی است که می توان از این منابع برای دستیابی به جایگاهی برتر در بازار استفاده نمود. بنابراین شرکتها به منظور بهره برداری از منابع خاص خود از استراتژی های گوناگون پیروی می نمایند. این تئوری می پذیرد که تاریخچه و تجربیات یک سازمان ، ویژگیها و فرهنگ آن و قدرتها و قابلیت های آن ، همگی در استراتژی آن موثر هستند. در سطح بنگاه تئوریسین های منبع مدار ، شرکت را بعنوان دسته ای از منابع در نظر می گیرند که این منابع کاربردهای مختلفی می توانند داشته باشند به همین خاطر است که منابع شرکت را می توان در کسب و کارهای مختلف با محصولات نهایی گوناگون به کار گرفت. یک استراتژی سطح بنگاه موفق به جمع کردن منابع تخصصی و بهره برداری از آنها به وسیله سازگار نمودن این منابع با فرصت های بازار از طریق ایجاد واحد های کسب و کار وابسته است. متفکرین منبع مدار خصوصیات و قابلیت های درونی را به عنوان وزنه ای (لنگری ) پایدار هم برای استراتژی سطح کسب و کار و هم استراتژی رقابتی سطح بنگاه نسبت به تقاضاهای متغیر در یک بازار پر تلاطم می دانند و این تفکر مشابه تفکرات قبلی در زمینه قوت های یک شرکت و مطالعات جاری بر روی صلاحیت ها و قابلیت ها است.(کمبل و لوچس[۴]، ۲۰۰۷، ص۵)

[۱]Dess & Lumpkin

[۲]Ghoshal & Bartlett

[۳]Core competencies

[۴]Campbell & Luchs

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 394
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 15 مرداد 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: