ایجاد شرایط برای مدیریت ریسک
در بسیاری زمینهها بازارهای مالی فرصتهای پوششی مشابه قراردادهای بیمه را – اگرچه غیرمستقیم – ارائه میکنند؛ مثلا دو بنگاه را ملاحظه کنید که یکی ضد آفتاب تولید میکند و دیگری چتر. سهامداران هر یک از دو بنگاه با ریسک ناشی از تغییرات وضعیت آب و هوا مواجه هستند. یک تابستان بارانی بازده بنگاه اول را کاهش داده در حالیکه بازده بنگاه دوم را افزایش میدهد. در این شرایط با وجود بازار مالی، افراد میتوانند از هر دو بنگاه سهام خریداری کنند، سهام بنگاه دوم به عنوان بیمه هوا برای بنگاه اول عمل میکند. هنگامی که بنگاه تولید کننده ضد آفتاب زیان میکند بنگاه تولید کننده چتر دارای بازدهی بالایی است. (Bodie & …, Investment, p162)
همچنین با وجود برخی ابزارهای مالی در این بازارها؛ سرمایهگذاران و فعالان بزرگ و کوچک اقتصادی میتوانند ریسک مربوط به فعالیت خود را مدیریت کنند؛ برای مثال فعالان اقتصادی که نگران افزایش قیمت مواد اولیه مورد نیاز خود یا کاهش قیمت محصولات تولید شده در آینده هستند، برای رفع نیاز واقعی خود، از ابزارهایی برای حداقل سازی ریسک استفاده میکنند که این ابزارهای مدیریت ریسک، به مشتقات معروفند و نوعاً به قرارداد سلف[۱] ؛ قرارداد آتیها[۲] ، قرارداد اختیارات[۳] و معاوضات () [۴]تقسیم شدهاند.
۲-۳-۴ کمک به فرآیند کشف قیمتها
کارکرد دیگری که برای بازارمالی بیان میشود این است که این بازارها، به فرآیند کشف قیمتها کمک میکنند؛ زیرا دراین بازارها، قیمتها معمولاً منعکس کننده اطلاعاتی است که در اختیار خریداران و فروشندگان قرار میگیرد و موقعیت و موضع معاملهگران به گونهای برقرار می شود که دادوستد بین خریداران وفروشندگان، قیمت دارائی مبادله شده را تعیین میکند.
اما باید توجه داشت که بازارهای واقعی بسیار پیچیدهتر از آن هستند که بتوان آنها را در قالب یک یا دو تئوری و مدل جای داد و بر آن اساس در آن بازارها فعالیت کرد. عوامل پیچیده رفتاری، روانی و اقتصادی تأثیر بسیاری بر قیمت داراییهای واقعی و مالی دارند.
با فرض وجود کارایی بازار مالی و ورود اطلاعات به بازار، تفسیر نادرست اطلاعات و نحوه تجزیه و تحلیل دادهها و حتی سطح خوشبینی یا بدبینی به اطلاعات مذکور میتواند در تعیین قیمت تأثیر داشته باشد. مثلا افراد خوشبین با اطلاعات دریافتی به صورت خوشبینانه رفتار کرده و حاضر به پیشنهاد قیمت بیشتری هستند و روی آینده غیر قابل اطمینان، ریسک بیشتری را تحمل میکنند. همچنین ضعف در تفسیر دادهها و عدم توان تفسیر صورتهای مالی در پیشنهاد قیمت مؤثر است.
بنابراین بازارهای مالی از طریق ایجاد رابطه بین دو گروه پسانداز کننده (کسانی که مازاد درآمد دارند اما توانایی بهرهبرداری از آن را ندارند) و کارفرمایان (آنان که توانایی و تخصص لازم را دارند اما فاقد وجوه لازم برای ایجاد کسب و کار هستند)، تجهیز پساندازهای کوچک و بزرگ، تخصیص بهینه سرمایه، افزایش نقدینگی و روان سازی مبادلات و فراهم نمودن شرایط برای مدیریت ریسک، بستر را برای افزایش فعالیتهای مفید اقتصادی فراهم میکنند.
به هرحال اگر بخشهای کارآمد اقتصاد گسترش یابند، قادر به جذب عوامل تولید اضافی از بخشهای غیرکارآمد خواهند بود. برای دستیابی به این امر باید بتوان شرکتها و پروژههای کارا و سودآور را از شرکتها و پروژه های غیرسودآور را تشخیص داد. در بازار مالی کارآمد این کار به راحتی انجام میشود. در اقتصادی که بازار مالی آن درست عمل کند، از یک سو حجم سرمایهگذاری افزایش می یابد و ازسوی دیگر کیفیت و سلامت سرمایهگذاریها بیشتر می شود. افزایش دسترسی به ابزارها و نهادهای مالی، هزینههای مبادلات و کسب اطلاعات را در اقتصاد کاهش میدهد. بازارهای مالی بزرگتر و کاراتر در راستای پوشش و مدیریت ریسک، به بنگاههای اقتصادی کمک میکنند و از اینجا باعث افزایش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی میشوند.در چنین چارچوبی امکان افزایش رشد اقتصادی نیز فراهم می گردد.
اثرات توسعه مالی بر رشد اقتصادی بطور گسترده در ادبیات علمی مورد بحث واقع شده است. این فرضیه که توسعه مالی باعث رشد اقتصادی میشود به روشهای گوناگون مورد آزمون قرار گرفته که عمدتا اثر مثبت معنادار تأیید شده است. یافتهها یک تحقیق نشان میدهد که بازارهای مالی از طریق انباشت سرمایه بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه تأثیر دارند و در اقتصادهای پیشرفته، توسعه مالی باعث رشد بهرهوری میشود. (Felix & … p.139)
[۱] – Forward Contract
[۲] – Futures Contract
[۳] – Option Contract
[۴] – Swaps
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 477
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0